سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره
زیارت عاشورا اوقات شرعی
1 2 >

91/12/10
1:49 ص

شهید سهراب خسروی سامنی شهید سهراب خسروی سامنی شهید سهراب خسروی سامنی



شهید سهراب خسروی در 1337 در تهران دیده به جهان گشود پدرش رحمت الله و

مادرش اقدس بود دوره ابتدایی را در مدرسه تدین واقع در خیابان ری و در دوره

متوسطه را در همان محل در رشته تجربی گذراند و دیپلم گرفت او با تحصیل در دوره

متوسطه کار هم می کرد وبه نوعی کمک معاش خانواده بود شهید سهراب خسروی در

اوج مبارزات مردمی برای پیروزی انقلاب اسلامیفعالیت های زیادی داشت او

ضمن شرکت در تظاهرات وراهپیمایی ها در پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام

خمینی نیز فعال بود که به دلیل همان فعالیتها مدت کوتاهی هم در بازداشت به سر برد

وی در سال1357 با خانم فیروز زارع ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند به نام جواد

است شهید سهراب خسروی مدتی پس از ازدواج به استخدام شرکت واحد اتوبوسرانی

تهران وحومه درآمد ودر 20 مهر 1360 او که منقضی خدمت سال 1356 بود به

خدمت سربازی رفت پس از گذراندن دوره آموزشی در لشکر 21 حمزه به مناطق

جنگی اعزام شد وپس از حضور در جبهه های مختلف نبرد سرانجام در منطقه دزفول

بر اثر اصابت ترکش خمپاره در اول بهمن 1360 به شهادت رسید وپیکرش پس از

انتقال به تهران در قطعه 87 ردیف 67 شماره 29 بهشت زهرا به خاک سپرده شد

شهید سهراب خسروی از اعضای فعال هیئت شاهزاده علی اکبر بود اغلب اوقات در

مسجد محل حضور می یافت وبه ادای نماز در اول وقت اهمیت ویژه ای می داد او از

دورا ن نوجوانی به ادای فرایض دینی توجه داشت اهل مطالعه بود واوقات فراقتش را

صرف خواندن کتابهای سیاسی وعلمی می کرد وبه ورزش فوتبال نیز علاقه مند بود

گفتنی است که پدرشهید پس از شهادت وی از دنیا رفت ولی مادرش در قید حیات است

جواد فرزند شهید سهراب خسروی هم در حال حاضر فوق لیسانس شهرسازی و شهردار

ناحیه 3 شهرداری منطقه 7 می باشد؛ در خیابان خاوران نیز کوچه ای به یاد این شهید

نام گذاری شده است.


92/3/14
11:46 ص

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام

هفته بسیج را به دلاور مردان بسیجی تبریک عرض می نمایم .

بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است .

بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اندو بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفته‌اند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .

بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .

و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .

بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .

بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .

در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .


  

92/3/9
12:22 ص

قرار بود در نزدیکی منزل ماپنج شهید گمنام را به خاک بسپارند.من یکی از مخالفین دفن شهدا بودم!با اینکه به شهدا ارادت داشتم اما حس میکردم منزل ما در کنار قبرستاان قرار خواهد گرفت در نتیجه ارزش مالی خود را از دست خواهد داد لذا پیگیری کردم که شهدا در جایی دیگر دفن شونداما پیگیری من عملی نشد!پنج شهید گمنام در کنار منزل ما در شهرک واوان در اطراف تهران به خاک سپرده شدند.من هم بسیار ناراحت!فشار روانی وناراحتی من بیشتر بخاطر پسرم بود .پسر 12ساله من مدتها بود که از ناحیه استخوان پا دچار مشکل بود به طوری که قادر به راه رفتن نبود .بعد از دفن شهدا بیشتر ناراحت بودم وبه کسانی که در کنار مزار شهدا بودند به چشم حقارت می نگریستم ...

 

تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم جوانی خوش سیما نزدیک من آمد .چهره بسیجیان زمان جنگ را داشت .ایشان جلو آمد .سلام کرد .وگفت:ما حق همسایگی را خوب ادا می کنیم !اگرچه نمی خواستی ما درکنار منزل شما دفن شویم اما حالا که همسایه شدیم حق گردن ما دارید!بعد در مورد فرزند مریضم صحبت کردوگفت:برای شفای پسرت روبه قبله بایست وسه مرتبه باتوجه بگو الحمدالله !در همین حال هیجان زده از خواب پریدم روبه قبله ایستادم باتوجه وحضور قلب سه بار گفتم :الحمدالله بعد هم نماز خواندم وخوابیدم.صبح پسرم مرا از خواب بیدار کرد !به راحتی راه می رفت !انگار تاکنون هیچ مشکلی نداشته ،بیماری پسرم به طور کامل برطرف شده بود .این عنایت خدابود که ما همسایگان به این خوبی پیدا کردیم.

 

راوی:یکی از خادمان شهدا


  

92/3/9
12:7 ص

داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت؛

رفتن جلو دیدن چندین متر صداها بار نوشته:

حسین.....حسین......حسین....

ازش پرسیدن حاجی چیکار میکنی؟؟؟؟گفت:

چون میسر نیست من را کام او

عشق بازی میکنم با نام او

خاطره ای از شهید پازوکی


  

92/3/7
9:18 ع

حالا برای شادی عالیجنابها
تبعید می شوند شهیدان به قابها

تبعید می شوند که سر در نیاورند
از بازی کثیف حساب و کتابها

صندوق های پر شده ی روشن منند
تابوتهای پر شده با آفتابها

من رأی می دهم به شهیدی که بی سر است
هرچند رأی باطله ام در حسابها

تقصیر من که نیست اگر سقف هایتان
اینقدر کوچک است برای عقابها

سال هزار و سیصد و شصت و گلوله رفت
آمد هزار و سیصد و هشتاد و خوابها


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
علیرضا خسروی[240]
 

گفتیم چه شد یاد شهیدان!؟ گفتند... یک کوچه به نامشان نکردیم مگر!؟ ای شهیدان: ما بعد از شما هیچ نکردیم. لباس های خاکی تان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم،عهدمان را شکستیم و دعای عهد را فراموش کردیم،زمان ندبه و سمات را گم کردیم. شربت های صلواتی را با نسیان بر زمین ریختیم و به عطش خندیدیم. بر تصاویر نورانی تان روی دیوارهای شهر رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم. تاول شیمیایی را از یاد بردیم و غیرت ها را به بهایی اندک فروختیم عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان به راحتی گذشتیم. اما باز هم امیدی هست! آری ! تا ولایت هست هنوز امید داریم.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ